در اینجا به این نکته پی میبریم که ارتباطات در زندگی انسان و بخصوص انسان کنونی تا چه اندازه سهم داشته است.
بشر در تمامی قرنها وعصرها ، سعی داشته از راه فرستادن علایم و نور در شبها و دود در روزها و حتی اصوات گوناگون ، با مسافت های دور و اشخاص دیگر ارتباط برقرار کند.
600 سال پیش از میلاد مسیح ، ایرانیان می توانستند در مدتی کمتر از 2 روز، خبری را به مسافت بیشتر از 400 کیلومتر انتقال دهند.
روش ایرانیان در این مورد بسیار جالب توجه بوده است. در این روش افراد با فاصله های مختلف از یکدیگر مستقر می شدند و با فریاد پیغام را می رساندند.
دو قرن بعد، این روش در ایران و روم پیشرفت کرد ، زیرا در این دوره ماموران از نوعی تلگراف بصری استفاده می کردند.
آنها مشعل ها را حرکت می دادند و نوع حرکت مشعل ها معرف حروف خاصی بود. یونانی ها این روش را به یک روش علمی و ریاضی تبدیل کردند، که اصول کار آن شبیه جدول ضرب بود.
روی برج ها و باروهای مخابراتی که مخصوص این کار بنا شده بودند 10 سوراخ تعبیه شده بود که 5 تا آنها در سمت راست برج و به صورت عمودی و 5 سوراخ دیگر در حالت افقی و در بالای برج قرار داشت و هر یک دریچه ای داشتند که قابل باز و بسته شدن بودند و پشت هر دریچه مشعلی روشن قرار داشت.
ماموران کاغذی داشتند که حروف الفبا را در 5 ردیف 5تایی روی آنها می نوشتند و درست همانند جدول ضرب از آن استفاده می کردند.
مثلا اگر مامور مربوطه 3 سوراخ افقی و 3 سوراخ عمودی را روشن می کرد، مامور دیگر فورا متوجه می شد که حرف N مخابره شده است.
پس از آن روشهای مختلفی ارائه شد، اما هیچ یک کارایی چندانی نداشتند. تا زمانی که در سال 1774 شخصی ایتالیایی دستگاه تلگرافی را اختراع کرد که به تعداد حروف الفبا سیم داشت و با جریان برق ضعیفی که به آن متصل شده بود، اخبار به محلهای نزدیک فرستاده می شد ؛ اما این روش فقط مخصوص مسافت های کوتاه بود.
این مشکل هم با ارائه الکترومغناطیس حل شد. سپس در آلمان توسط فیزیکدان معروف آلمانی کارل اشتنهایل ، نوعی تلگراف اختراع شد که فقط یک سیم داشت و زمین را به جای سیم دوم که ناقل خبر بود، مورد استفاده قرار می داد.
این مرد به جای استفاده از پیل الکتریکی از ماشین مدار الکتریسیته استفاده کرد و در هر دو طرف ، جریان الکتریکی را به وجود آورد. این دستگاه هم بتدریج تکامل یافت.
در سال 1835، مورس دستگاهی را که هنوز به نام وی معروف است و هنوز به صورت های گوناگون در قسمتهایی از کره زمین رواج کامل دارد، اختراع کرد. تا آن زمان تلگراف فقط در خشکی مورد استفاده بود.
اولین خط تلگرافی که در سال 1866 بین انگلستان و امریکای شمالی برقرار شد، از کارهای عجیب آدمی به شمار می رفت.
سیمی به طول 5000 کیلومتر باید از کف اقیانوس می گذشت و 2 قاره را به هم وصل می کرد. برای این منظور روکش های خاصی نیز طراحی شدند که در مقابل شدیدترین نیروها مقاومت می کردند.
تلگراف چگونه کار می کند؛
اجزای اصلی دستگاه تلگراف عبارتند از: فرستنده ، گیرنده و سیم تلگراف. فرستنده شامل یک مولد برق و دستگاه کلید مانندی است که به وسیله آن می توان جریان را قطع یا وصل کرد.
دستگاه گیرنده از یک آهنربای برقی که توانایی جذب جوشن متحرک را دارد، تشکیل شده است. قطب مثبت پیل به وسیله سیم تلگراف به دستگاه فرستنده متصل است.
در آغاز سیم دیگری برای بازگرداندن جریان به قطب منفی پیل به کار می رفت ، اما مدتهاست این طریقه منسوخ شده و برای حفظ ارتباط، به جای سیم بازگشت ، از زمین استفاده می شود.
اگر به وسیله کلید، مدار برق را ببندیم ، جریان برقرار و آهنربای برقی ، مغناطیسی می شود. در این هنگام ، جوشن را به سمت خود می کشد و از برخورد آنها صدای «تق» شنیده می شود و با قطع جریان ، همه چیز به حال اول خود بازمی گردد و از برخورد جوشن با مانعی که برای متوقف ساختن حرکت آن در دستگاه نصب شده است نیز صدای «تق» تولید می شود.
این دو «تق» سریع ، تشکیل «نقطه» را می دهند. برای مخابره «خط» کافی است فرستنده ، کلید را مدت بیشتری در حال متصل کردن جریان نگه دارد.
مخابره به وسیله این خطها و نقطه ها (الفبای مورس) انجام می شود. اگر نوک قلمی که مرکب دارد را انتهای جوشن قرار دهیم ، پیام روی نواری که به وسیله دستگاهی مانند چرخ های ساعت بر استوانه ای حرکت می کنند، ثبت می شود.
به هر حال سالهای متمادی ، افراد بسیاری برای تحقق یافتن این آرزوی بشر تلاش کردند. در حالی که ماهواره ها و شیوه های جدید اطلاع رسانی ، روز به روز از اهمیت تلگراف می کاهند!
پس شاید عجیب نباشد اگر حدس بزنیم که در آینده ای نه چندان دور، اثری از ماهواره ها نیز نباشد.