آغاز زندگی : 
وَنسان وَن گوگ در 30 مارس 1853 برابر با 10 فروردین 1232 در زوندِرت " دهکده‌ای در جنوب هلند"  چشم به جهان گشود . ونسان ون گوگ  در دوران کودکی خود بسیار  ساکت و گوشه‌گیر بود و استعداد بارزی در هنر طراحی و نقاشی در او دیده نمی‌شد.
او در شهرهای مختلفی مشغول به تحصیل شد و زمانی را نیز در منزل زیر نظر معلم خصوصی درس می‌خواند. ونسان دوران نوجوانی و جوانی خود را ملال‌آور و بی‌حاصل توصیف کرده است . او در سن شانزده سالگی کار در یک گالری فروش آثار هنری در شهر لاهه را شروع کرد. برادر محبوب ونسان، تئو نیز که چهار سال از وی کوچک‌تر بود، بعدها در همین گالری مشغول به کار شد. ونسان ونگوگ اصول طراحی را در دوران دبیرستان آموخت و پس از آن هرگز از طراحی و نقاشی دست نکشید.

در سال 1873 این گالری ونسان ون گوگ را به لندن فرستاد. پس از دو سال کار در لندن او به پاریس منتقل شده و کار هنری را کنار گذاشته و به یک دلال آثار هنری تمام عیار تبدیل شد. ونسان که به خاطر بودن در تحمل و فکر به یک شکست عشقی ، دلشکسته بود هرچه بیشتر در مذهب غرق میشد. در همین حال فضای کارش نیز برای او غیر قابل تحمل شده‌ بود و نمی‌توانست بیش از این با دلالی، ارزش آثار هنری را نادیده بگیرد. در نهایت نتیجه اخراج او از کارش بود .

 

دوران جوانی: 

ونسان ون گوگ بعد از از دست دادن  شغلش به انگلستان برگشت و به عنوان یک معلم ذخیره مشغول به کار شد. شغل معلمی برای ونسان موفقیتی در پی نداشت پس او به هلند و نزد پدر و مادرش بازگشت. در همین زمان او تصمیم گرفت همانند پدرش، کشیش بشود، اما این پیشه هم برای ونسان مناسب نبود. پس از این ماجرا، وی تصمیم گرفت که در دانشگاه آمستردام در رشته الهیات تحصیل کند. والدینش نیز هزینه کلاس‌های خصوصی او را پرداخت کردند تا برای ورود به دانشگاه آماده شود. با این همه ونسان نتوانست آزمون ورودی دانشگاه را پشت سر بگذارد و انگیزه خود را نیز برای تحصیل از دست داد.

پس از یک دوره سه ماهه آموزشی در بروکسل، ونسان ونگوگ به عنوان یک مُبلغ مذهبی به روستایی در نزدیکی یک معدن ذغال‌سنگ در جنوب بلژیک فرستاده شد. او با کارگرهای معدن و خانواده‌هایشان ارتباط عمیقی برقرار کرد و از آن‌ها حمایت می‌کرد. ونسان به علت رفتار و سبک زندگی متفاوت خود نتوانست چیزی بیشتر از یک مبلغ مذهبی باشد و در نهایت نتوانست این کار را ادامه دهد و نزد پدر و مادرش برگشت. سبک زندگی ونسان، خانواده او را بسیار ناراحت، ناامید و نگران می‌کرد و حتی فکر می‌کردند که بهتر است او را در یک آسایشگاه روانی بستری کنند.

 

چه زمانی شروع به نقاشی کرد؟ 

ونسان ونگوگ در این دوره پر از ملال و تنهایی، به جستجویی عمیق در خویش پرداخت. او در نهایت تصمیم گرفت به پیشنهاد برادرش تئو طراحی و نقاشی را به طور جدی دنبال کند. از زمانی که ونسان یک مُبلغ مسیحی بود، میل به یاری رساندن به مردم و به تصویر کشیدن رنج آن‌ها در وی ایجاد شد. بعدها این میل در او به کمال رسید و به یک نیاز ضروری بدل شد. به گفته برادرش برخی از آثار ونسان تنها برای به تصویر کشیدن یک احساس خالص انسانی خلق شده‌اند. ونسان و تئو پیوند عمیقی با یکدیگر داشتند و تئو تا روزهای پایانی زندگی ونگوگ، او را از نظر عاطفی و مالی حمایت می‌کرد.

داستان گوش بریده او چه بود؟ 

 روایت دیگر این است که ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد، به دلبر خود قول داده بود که به او یک "هدیه گرانبها" تقدیم کند، و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعا گوش بریده را دریافت کرد.

 

مرگ : 
ونسان ون گوگ در ۲۹ ژوئیه ۱۸۹۰ در سن ۳۷ سالگی در شهر "اور سور اواز" در فرانسه در اثر شلیک گلوله به شکمش زخمی شد و روز بعد در مهمان‌سرای رَوو درگذشت.
ونسان آخرین احساسش را به برادر خود، که قبل از مرگش بر بالین وی آمده بود، این‌گونه بیان کرد: «غم برای همیشه باقی خواهد ماند». شش ماه بعد تئو نیز درگذشت.
بر اساس تصور عامه مردم، وی خودکشی کرده‌است ولی بر اساس تحقیقات صورت گرفته، مرگ وی در اثر شلیک گلوله از یک تفنگ معیوب توسط دو نوجوان مست صورت گرفته است و وی بعدا تصمیم گرفت که برای حفاظت از آنها، مسئولیت واقعه را بر عهده بگیرد.
محققان معتقدند که گلوله با زاویه به قسمت فوقانی شکم ون گوگ اصابت کرده و نه بطور مستقیم. در حالی که در صورت خودکشی انتظار می‌رود گلوله به طور مستقیم به فرد اصابت کند.
محققان بر اساس شواهد و نامه‌های بدست‌آمده معتقدند که ون‌گوگ نیت خودکشی نداشته اما زمانی که با مرگ و یا خطر آن مواجه شد، خود را تسلیم مرگ کرده‌است.
وی تنها یک دهه آخر عمر خود را به صورت حرفه‌ای مشغول نقاشی بود و اکثر تابلوهایی که باعث شهرت او شده‌اند در طول سه سال آخر عمرش یعنی سال‌هایی که مدام گرفتار حمله‌های عصبی و افسردگی بود، کشیده شده‌اند.
امروز بسیاری از مردم بعضی از این تابلوها را می‌شناسند و در ادامه معروفترین نقاشی های ونگوگ را ببینید:
شب پر ستاره، گل‌های آفتابگردان، تراس کافه در شب، درختان سرو .... و گفته می‌شود که «گندم‌زار با کلاغ‌ها» آخرین اثر ون گوگ است.