| ۴ راه جایگزین به‌جای نه گفتن |

نه گفتن برایتان سخت است؟ برای آنکه خود را قاطع نشان دهید، از قلمروتان و وقتتان حفاظت کنید، گاهی اوقات نیاز به کمی تمرین دارید.

۱. با موقعیت‌های آسان‌تر تمرین کنید و خود را آماده کنید:مرحله اول، ارزیابی موقعیت‌ها است. یک جدول دارای سطرهای از یک تا ده رسم کنید و در آن هر موقعیت را متناسب با اندازه‌ای که باعث نگرانی و اضطراب می‌شود، یادداشت کنید. با مواردی که نمره کمتری دارند یعنی به اندازه کمتری باعث اضطراب و نگرانی شما می‌شوند، شروع کنید.

۲. در مورد مدت زمانی برای فکر کردن با طرف مقابل توافق کنید: هنگامی که از شما درخواست خدماتی می‌کنند که شما مایل به انجام آن نیستید، فورا پاسخ ندهید. در بیشتر مواقع، به شخص مورد نظر بگویید که بعدا به شما دوباره یادآوری کند یا بگویید که به زمان بیشتری برای پاسخ دادن نیاز دارید. این کار چند فایده دارد، اولا به شما این امکان را می‌دهد که بر هیجاناتی که موقع «نه» گفتن به‌طور ناگهانی، روی خواهد داد فائق بیایید، مانند تپش قلب، لرزش دست‌ها همراه با عرق کردن و... به علاوه این کار، فرصتی برای فکر کردن و درنتیجه احساس امنیت به شما می‌دهد.

۳. به درخواست‌کننده، راه‌حل‌های جایگزین ارایه کنید: با این روش شما با نپذیرفتن خواسته طرف مقابل، ناگهان او را با نقطه پایان روبرو نمی‌کنید و به او نشان می‌دهید که به او فکر می‌کنید و نگران او هستید. مثلا اگر خواهر شما از شما درخواست می‌کند که از حیوان خانگی او در تعطیلات آخر هفته نگهداری کنید، به جای آنکه خیلی خشک، درخواستش را رد کنید، به او بگویید: «این هفته برایم مقدور نیست ولی اگر بخواهی هفته بعد می‌توانم از آن نگهداری کنم» فایده دیگر این روش این است که با پیدا کردن یک راه‌حل جایگزین، به خاطر رد کردن درخواست، احساس گناه نخواهید داشت.

۴. پاسخ‌تان را واضح و روشن بیان کنید: هر وقت تصمیم گرفتید که «نه» بگویید، پاسخ هم برای خودتان هم برای مخاطبتان، واضح و روشن باشد و دیگر، وارد مذاکره و بحث نشوید و از هدف منحرف نشوید. دیگر، وقت را با طولانی کردن گفتگو تلف نکنید و با اشاره و کنایه صحبت نکنید. اگر به اندازه کافی صریح نباشید، طرف مقابل، ضعف شما را احساس خواهد کرد. طبیعتا حفظ کردن موقعیت سخت است پس، با به تاخیر انداختن پاسخ نهایی برای خود زمان فکر کردن به دست آورید، ولی وقتی پاسخ منفی را بیان کردید، اطمینان حاصل کنید که طرف مقابل کاملا متوجه شده است.


| سندروم خطرناکی به نام نتیجه‌ی فوری | 

موفقیت نا‌محدود در۲۰ روز! چاقی و لاغری در سه روز! با شغل دوم و کمتر از یک ساعت در روز میلیاردر شوید! یادگیری ۳۵ زبان دنیا در ۱۰ روز! ترک اعتیاد فوری بدون درد در ۴۵ روز! با ۶۸ ثانیه تمرکز به آرزوهای خود برسید و...

سندروم «نتیجه فوری» گریبان جامعه ما را گرفته است. آن قدر گرفتار «جنون سرعت» و «یک شبه ره صد ساله رفتن» برای رسیدن به خواسته‌هایمان هستیم که دوست داریم همه این تبلیغات عجیب را یکجا باور کنیم! این پیام‌های تبلیغاتی همگان را دچار نوعی بیماری به نام «نتیجه فوری» کرده است. تقویت این نوع نگرش تاثیرات بسیار مخربی بر حوزه مدیریت استراتژيک زندگی شخصی/اداره سازمان/کشورداری می‌گذارد. هیچ کدام از این ها واقعیت ندارد. اگر هم داشته باشد، در دنیای استراتژی چنین چیزی نداریم: موفقیت آسان، ساده و سریع! فقط در کتاب های علمی تخیلی یافت می شود. حتی گاهی می بینیم که در کتاب های موفقیت یا مدیریت، بیان می کنند که موفقیت یک سازمان حاصل یک ایده خلاقانه سریع بوده و سازمان یک شبه ره صد ساله را طی کرده است. بخوانید اما باور نکنید. 

درست است گاهی اوقات یک موفقیت ناشی از یک ایده خلاقانه بوده. همین طور ممکن است یک فرد یا یک سازمان در کوتاه مدت یک تغییر اساسی را تجربه کرده است اما به دو نکته توجه داشته باشید: ممکن است فرد/سازمان در کوتاه مدت به منفعت اساسی برسد ولی پشت آن تصمیم سال ها تجربه و دانش خوابیده است و در ضمن برای حفظ نتایج آن در بلندمدت سازمان/فرد تلاش زیادی به خرج داده است. ولی برخی کتاب های موفقیت و مدیریت برای آن که داستان را جذاب کنند همه واقعیت را نمی گویند.

سندروم نتیجه فوری دو پیامد بسیار مخرب دارد: اول اینکه افق فکری ما را کوتاه می‌کند: ما فکر می‌کنیم که یک دستاورد باید در سه ماه بدست بیاید درغیر اینصورت به زحمتش نمی ارزد. بنابراین اصولا از برنامه های که مثلا باید یک سال آن ها را دنبال کنیم استقبال نمی کنیم. به همین دلیل هم هیچگاه کارهای بزرگ را شروع نمی کنیم. و دوم رها کردن اقدام در میانه راه: تصمیم جدی گرفته ایم که زبان آلمانی را بیاموزیم. چون فکر می کنیم که یادگیری زبان در ۲۰ روز ممکن است، ۲۰ روز هم وقت می گذاریم ولی چون آن وعده واقعیت نداشته است، نیمه کاره یادگیری زبان آلمانی را کنار می گذاریم آن هم با سرخوردگی. به همین دلیل هم هست که ما هزار کار نیمه تمام داریم هیچ کاری را به انتها نمی بریم چون به اندازه کافی صبور نیستیم.