تصور کنید فرزندتان مسئولیتهای خود نظیر انجام تکالیفش را دائم به تعویق بیاندازد.
بسیاری از والدین با مشکلات مرتبط با تکالیف مدرسه مواجه هستند و در این شرایط با جملاتی نظیر "چرا تکالیفت را هنوز انجام ندادی" یا "چرا هیچ وقت کارها را درست و به موقع انجام نمیدهی" تلاش میکنند که کودک خود را به انجام کارهایش ترغیب کنند. در حالی که استفاده از جملات اینچنینی (سرزنش و اجبار)، تنها مقاومت او را در برابر مسئولیت پذیر بودن افزایش میدهند.
اصول پایه در سبـک فرزندپروری درست، به ما میگویند که حفظ ارتباط عاطفی مناسب با کودک یکی از موثرترین روشهای تاثیرگذاری است؛ در نتیجه بهترین راه حل این است که ضمن یادآوری وظایف کودک، پشتیبان او باشید و از نظر عاطفی همچنان حمایتش کنید. برای مثال اگر فرزندتان هنوز تکالیف خود را انجام نداده و اصرار میکند که او را به پارک ببرید. میتوانید به او بگویید که "من خیلی دوست دارم که تو را به پارک ببرم اما تو باید اول تکالیفت را انجام بدهی در این صورت میتوانیم زمان بیشتری در پارک بمانیم". در واقع آنچه که اهمیت دارد این است که به فرزندتان بفهمانید شما در کنار او هستید نه در یک جبهه مقابل.
به کودک خود هرگز نگویید بیمسئولیت
در صورتی که شما فرزندتان را بیمسئولیت خطاب کنید او به این باور میرسد که بیمسئولیت است و تغییر این نگرش در کودکتان سخت میشود. در صورتی که واقعا کودکتان مسئولیت در کارهایش ندارد نیاز نیست او را با این اسم خطاب کنید؛ بلکه این مهارت را در او افزایش دهید. اگر کودکتان وسایلش را در مدرسه جا میگذارد برای جبران حــواس پرتی او راهکارهای موثری به کار ببرید و به او بگویید که بیشتر حواسش را جمع کند. در صورتی که راهکارهای گفته شده نتوانست در افزایش مسئولیت پذیری در کودکان شما موثر باشد لازم است که با یک مشاوره کودک در ارتباط باشید تا بتوانید این مهارت را در فرزندتان ارتقا دهید.
چگونه با نوجوانم همدلی کنم؟
براى برخى والدین ابراز همدلى موقع ناراحتى فرزندشان مشکلتر از نصیحت کردن، حل مشکل و راهنمایى است. براى همدلى باید به گفتههای فرزند بهدرستى گوش کنیم و در ضمن با استفاده از قوهی تخیل و بهیاد آوردن تجربیات مشابه خود در نوجوانى، احساس او را درک نماییم و اطمینان یابیم که آنچه نوجوان بر زبان آورده، درک و دریافت شده است.
هر یک از لحظات بیان احساسات نوجوان را بهمثابهی فرصتی برای ارتباط بدانید. البته همدلی بهمعنای توافق یا تایید نوجوان نیست. بنابراین، اگر فرزند شما از دعوا با دوستش، رفتار ناخوشایند مدیر مکتب، یا بهخاطر خراب کردن یک امتحان در مکتب ناراحت یا عصبانى است، همدلی با او بدان معنا نیست که به او حق بدهید، اما مخالفت هم نکنید و توجه کنید که او نیاز به راهنمایى و نصایح اخلاقى هم ندارد.
در حقیقت، شاید بهتر باشد شما با احساسات شخصی خود در شرایط مشابه درگیر شوید و مثلاً بگویید، «میفهمم چرا این موضوع تو را اینقدر ناراحت میکند»، یا «معلوم اس این موضوع خیلی برایت سخت بوده.» همچنین نگران نباشیم که همدلی موجب تشویق و تقویت احساس ناراحتى او شود. دریافت همدلى به او یاری میرساند خود را با احساساتى که تجربه میکند، تنها احساس نکند. همچنین او تشویق میشود تا هم به احساسات خود بیشتر توجه کند و هم آنها را به زبان آورد. به یاد داشته باشید که قادر نیستید در هر موقعیتی، احساس فرزند خود را کنترل کنید. احساس او بخشی از پاسخ طبیعی برای یک موقعیت خاص است. در واقع، شما با انتقال این موضوع که دارید به آنچه او احساس میکند، «فعالانه گوش میکنید»، با کودک خود ارتباطى گرم برقرار میکنید. بهعبارت دیگر، به فرزند نوجوان خود کمک میکنید با شما بیشتر احساس صمیمیت کرده و درک کند که دوستش دارید. این همان چیزى است که همهی والدین دوست دارند در ارتباطشان با فرزند نوجوان بهدست بیاورند.
نمونهای از ناهمدلى این است که بگوییم، « اینکه چیز مهمى نبود»، یا «تو نباید از این چیزها ناراحت بشوی». این قبیل جملات به این معناست که فرزند شما نباید به هیجانات خودش اعتماد کند، بلکه باید به گفتار شما در مورد احساسات خود تکیه داشته باشد. در صورتی که فرد از کودکى با این پیامها بزرگ شده باشد، یاد میگیرد که درک خود از احساساتش (و بعداً قضاوتهای خود) را کمارزش بشمارد و این امر در نهایت ممکن است به اعتمادبهنفس پایین او منجر شود.
باید توجه کنیم همدلى و پذیرش احساسات نوجوان بهمعنای پذیرش رفتار او نیست. ما این پیام را منتقل میکنیم: همهی احساسات قابل قبولاند، ولی تمام رفتارها قابل قبول نیستند.
ضمناً درک و همدلی، باید پیش از هر گونه راهنمایى یا حتى اظهار نظر، نشان داده شود. شاید در غالب اوقات هدف نوجوان از بیان ناراحتىاش فقط دریافت درک و همدلى باشد و حتى نیازى به راهنمایى وجود نداشته باشد.