دروغ مصلحتآمیز بِه ز راست فتنهانگیز
پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه میگوید؟ وزیر گفت: به جان شما دعا میکند. شاه اسیر را بخشید.
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد.
پادشاه گفت: تو راست میگویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات میدهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی میشود.
جز راست نباید گفت
هر راست نشاید گفت
وقتی یک نفر پولش را خرج میکند تا برای خود چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج میکند و چه چیزی میخرد.
وقتی یک نفر پولش را خرج میکند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج میکند، اما دربارهی اینکه پولش را صرف خرید چه چیزی کرده است کمتر دقت میکند.
وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج میکند تا برای خودش چیزی بخرد، بسیار مراقب است که چه چیزی میخرد، اما دربارهی اینکه چه مقدار خرج میکند، چندان مراقب نیست.
و وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج میکند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد، نه به مقدار پولی که خرج میکند و نه به آن چیزی که برایش پول خرج کرده است توجهی نمیکند.
و این آخری کار دولت است برای مردم ...
"میلتون فریدمن"
کاهی را در چشم من میبیند و کوهی را در چشم خود نمیبیند
وقتی شخصی عیوب خود را نمیبیند و سعی میکند عیب دیگران را به ایشان گوشزد کند و به رخشان بکشد و یا از دیگران ایراد بگیرد، از این عبارت استفاده میشود.
مانند:
کور خود است و بینای دیگران
جایی نمیخوابه آب زیرش بره
این مثل در مورد افراد زرنگ و محتاط به کار میرود.
از گذشته تا حال کوچ یکی از کارهایی است که ایلات انجام میدهند. اصطلاحاً ییلاق قشلاق میکنند و برای اقامت چادر می زنند. محل زدن چادر برای خودش یک هنر محسوب میشود. باید مکانی را انتخاب کنند که موقع باران یا طغیان رودخانه نم به زمین نرسد و خوابیدن و زندگی را دشوار نکند.
همین موضوع ضربالمثلی شده که به وسیله آن افراد با احتیاط را توصیف میکنند.
البته در موارد بسیاری این ضربالمثل به صورت کنایه استفاده شده و در مورد افراد رِند و سودجو نیز به کار میرود.
بعد از هفت كُرّه، ادعاي بكارت
این ضربالمثل در مواردی استفاده میشود که حقیقتی ناخوشایند در مورد اعمال یا رفتار شخصی به وضوح آشکار باشد، و آن شخص به کتمان آن بپردازد، و غالبا در مورد تکرار رفتار و اعمال ناخوشایند و کتمان آنها کاربرد دارد.
خدا خر را شناخت شاخش نداد
یا:
خدا خرشو شناخت شاخش نداد
خر هر چند به ظاهر آرام و بیآزار به نظر میآید اما به وقتش جفتکهای ناگهانیش بسیار زبانزد و خطرناک است.
حال، همین خر که جفتک میاندازد اگر شاخ نیز داشت حتما خطرناکتر میشد.
به نظر میرسد چنین طرز فکری منجر به باب شدن این ضربالمثل شده باشد.
این ضربالمثل در مورد کسانی استفاده میشود که اگر چیزهایی را که در حال حاضر ندارند میداشتند آسایش مردم را سلب کرده و به هر طریقی سوءاستفاده میکردند.
چنانچه قدرت داشته باشند امنیت را از مردم میگیرند.
چنانچه ثروت داشته باشند فخر میفروشند و از آن در راه آزار و تحقیر دیگران و سوءاستفاده از آنان استفاده میکنند.
و در کل یعنی شخصی لیاقت و ظرفیت نداشته باشد که نعمتها و امکانات بیشتری به او بدهند.
بغداد خراب است
به شوخی و طنز گفته میشود و منظور از آن بیان گرسنگی است.
وقتی میگویند فلانی بغدادش خراب است یعنی به شدت گرسنه بوده و در حال حاضر فکر خوردن و رفع گرسنگی است و انتظار دیگری از وی نداشته باشید.
ریشه این مثل را به اوج دوران بغداد نسبت میدهند که در آن نعمت به وفور بود و هیچ کس گرسنه نبود ولی بر اثر حمله مغولان ویران شد و فقر و گرسنگی در آن شهر بیداد میکرد و اشاره به گرسنگی و فقر بعد از ویرانی بغداد دارد.
سرتاسر بغداد همه دود کباب است
فلسی نبود در کف و بغداد خراب است
اگر دانی که نان دادن ثواب است
تو خود میخور که بغدادت خراب است