آیا تخیل واقعا بیحد و مرز است؟
تخیل تا مدتها بدون حد و مرز در نظر گرفته میشد. آن را راه فراری ایدهال برای روح اسیر در چنگال عقلانیت میدانستند. با اینحال، معلوم نیست که ما واقعا همینقدر دور و دراز تخیل کنیم. به عقیده دکارت، تخیل صرفا اتصال خیالی آنچه که میشناسیم است.
اگر از شما بخواهیم احمقانهترین چیزی که میتوانید را تصور کنید، احتمالا پاسخ شما چیزی شبیه این مثالها خواهد بود: دیدار رسمی امانوئل مکرون روی مریخ، پرواز یک فیل صورتی برفراز پاریس، سقوط یک الهه از آسمان به اتاق خوابتان. دلیلش این است که شما امانوئل مکرون را میشناسید، میدانید که دیدار رسمی چیست و میدانید که مریخ وجود دارد. همینطور میدانید که فیل چیست و با صورتی و پاریس هم آشنا هستید. بنابراین، با تخیل کردن، آنطورها هم که فکر میکنید پرواز نکردهاید: با چیزهای قدیمی چیز جدیدی ساختهاید. تخیل شما به تجربیات شما محدود میشود و شما از اتصال این تجربیات به شیوهای اصیل و تازه لذت میبرید. به علاوه، وقتی با آثار هنرمندان بزرگ مواجه میشویم، گاهی میبینیم که تمام آثارشان حول یک تم مشترک شکل گرفته است: بعضی نویسندهها همواره مشغول بازنویسی یک کتاب هستند، بعضی کارگردانها بیوقفه یک دلمشغولیشان را به تصویر میکشند. بنابراین تخیل آنها محدود میشود به آنچه لاکان «کار» آنها مینامد، و این احتمالا خبر خوشی برای هنرشان است: آنها به چیزی میپردازند که به خود مشغولشان کرده است و همواره ضرورت بازگشت به آن را احساس میکنند، بنابراین، آزاد نیستند هر چیز بیربطی را تخیل کنند. وقتی اثری از پاتریک مودیانو میخوانم، از شناخت محدودیتهای تخیلش خوشبخت میشوم: از اینکه روی گرههای مشابهی دست میگذارد لذت میبرم چرا که بدون آنها چنین نویسندهی بزرگی نمیشد. در نهایت، کانت به ما نشان میدهد که ما به لطف عقلانیتمان و نه تخیلمان است که میتوانیم از تجربهی حسی فراتر برویم و با بینهایت مواجه شویم. او آنچه که ما هرگز تجربه نکردهایم، اما آزادیم که به آن باور داشته باشیم، را «ایدههای عقلانیت» مینامد: من، جهان، خدا. حتی اگر تخیل قدرتمند باشد، حتی اگر بتوان آن را در خدمت دلمشغولیها یا ضرورتهای درونی قرار داد، باز هم میتوان قدرت عقل را برتر از آن دانست.
مترجم:صبا معمار
گیتار اکوستیک یا گیتار کلاسیک، کدام برای شما مناسب تر است؟
همایون خشندیش مدرس گیتار: همیشه نوآموزان گیتار این سئوال را دارند که کدام یک از خانواده گیتار برای ما مناسب است؟ گیتار آکوستیک که به Steel Strings شناخته می شود و یا گیتار کلاسیک که با نام Nylon Strings در منابع انگیسی زبان از آن یاد می شود.
مشخصا جنس سیم ها و نوع ساخت این گیتارها تفاوت هایی دارند اما این تفاوت ها تنها در ماتریال استفاده شده در این گیتار ها نیست. اولین نکته ای که درباره انتخاب این گیتارها باید به نوآموزان یاد آوری کرد جنس سیم های این گیتارهاست. در گیتار کلاسیک از سیم های نایلونی استفاده می شود در نتیجه نوآموزانی که با این گیتار آموختن ساز را آغاز می کنند کمتر باید نگران درد انگشتان و یا عوارض پوستی مانند تاول زدن و غیره در هنگام اشنایی با ساز گیتار باشند. چرا که سیم های نایلونی نسبت به سیم های استیل(فولادی) بسیار نرم تر هستند.
از سوی دیگر، رشته های استیل(فولادی) گیتار آکوستیک تحت فشار بیشتری قرار دارند و به همین ترتیب نیاز به مقدار زیادی نیروی توسط دستان نوآموزان دارد. اگر نوآموزان مبتدی را در نظر بگیریم این مسئله باعث ایجاد دست درد و یا ایجاد تاول های پوستی در اثر برخورد انگشتان با این سیم ها است.
اما جدا از این مسئله تفاوت های مهم دیگری در این دو نوع گیتار وجود دارد. تفاوت هایی که باعث می شود رنگ صوتی متفاوتی از این دو ساز به وجود آید و همچنین سبک های مختلفی از موسیقی برای این دو گیتار مناسب باشند.
به این موضوع دقت کنید که چه نوع موسیقی ای را در خانه و یا خودرو خود گوش می دهید. Rock، bluegrass، country، این گونه سبک ها برای گیتار آکوستیک بسیار مناسب هستند چرا که بر اساس ساختار این ساز این سبک ها با قدرت و حجم مناسبی صدا دهی دارند.
گیتار کلاسیک یا سیم نایلون به دلایل صدا دهی این ساز برای سبک هایی مانند کلاسیک، جاز، بوسانوا و... مناسب است.چرا که صدای مورد نیاز از حجم کمتری نسبت به گیتار آکوستیک برخوردار است و با توجه به انواع گیتار سیم نایلون گرد و گرم بودن خاصی بهره می برد که برای این سبک ها مناسب تر است.
گیتارهای نایلون همراه ژانرهای متفاوت موسیقی را نسبت به گیتار های سیم استیل ارائه می کنند. اما از نظر ظاهری گیتارهای سیم نایلونی معمولا کوچکتر هستند و اغلب پی کاپ و نشانگر fretboard ندارند. گیتار های کلاسیک برای سبک کلاسیک ساخته شده اند معمولا cutaways نیستند و دسترسی به گستره صدایی زیر گیتار نسبت به گیتار آکوستیک دشوار تر است. فرت بورد این گیتار ها نسبت به آکوستیک پهن تر است و معمولا از 12 فرت ابتدایی بیشترین استفاده را می کنند. اما گیتارهای آکوستیک توانایی دسترسی به صداهای زیر را بیشتر دارند و از طرفی اغلب cutaways ساخته شده اند.
کوک گیتار اکوستیک نسبت به گیتار کلاسیک ساده تر است. گیتار کلاسیک با توجه به نرم بودن سیم ها و کوک های بسیار متفاوت در آن اغلب نیاز به تنظیم و کوک با دقت بیشتر دارند.
با توجه به ساختار سازها و سبک های مختلف و همچنین صدا دهی موضوع انتخاب این سازها برای نوآموزان کاملا شخصی و با توجه به علایق افراد می باشد.
اگر تمایل دارید آثاری از یوهان سباستین باخ را در آینده اجرا کنید به نظر می آید گیتار کلاسیک برای شما مناسب تر است و اگر فکر می کنید به موسیقی راک،بلوز وکانتری علاقه دارید قطعا گیتار آکوستیک و یا الکتریک مناسب شماست.
در کل یک گیتاریست حرفه ای با انواع گیتارها توانایی نوازندگی خود را بعد سالیان سال نشان خواهد داد و طبعا این نوشتار مخصوص افرادی است که در اولین پله قصد انتخاب و خرید یک ساز را دارند.
منبع: سایت فندر