به یاد داشته باش خیلی خوب بودن به خیلی بد بودن می انجامد

گفتی آدم‌ها خیلی عجیب‌اند. 《وقتی با آنها خوبی تحویلت نمی‌گیرند. مجبوری با آنها بد باشی》. 


نه مجبور نیستی با آنها بد باشی! فقط برای آنچه قادری انجام دهی حد و حدودی بگذار. باید محدودیت‌های خود و نحوه گذران روزهای خود را به آنها گوشزد کنی. 

اگر محدودیت‌هایت را به آنها نگویی چگونه متوجه شوند؟ انتظار داری بدون گفتن نیازهایت از آنها با خبر باشند؟ 

آنها بیشتر دغدغه آنچه را که خود می‌خواهند دارند؛ نه آنچه که تو می‌خواهی. پس باید آن‌ها را آگاه کنی.

اگر آگاه نکنی، توقع از تو بیشتر و بیشتر شده و احساس می‌کنی مورد بهره‌کشی قرار گرفته‌ای و در آخر با ناراحتی واکنش نشان می‌دهی.

پس اگر جایی می‌روی از همان آغاز محدودیت‌هایت را تعیین کن و برنامه دقیقی اجرا کن. 

به یاد داشته باش خیلی خوب بودن به خیلی بد شدن می‌انجامد. در نهایت از آنهایی که برایشان خیلی مایه گذاشتی متنفر می‌شوی! هر فردی حتی از اعضای خانواده ما ممکن است توقع زیادی از ما داشته باشند.

سایاداویوجوتیکا تلخیص از توحید رنجبری

هنگامی که آدمی به چیزی تعلق خاطر می یابد، مرادش به سادگی و بی دغدغه حاصل نمی‌شود و این قاعده زندگی است. 

 زمانی که نیت می کنی و با نیرو به سوی هدفی پیش می روی، نیروی متقابلی بیدار می شود و مانع تحقق آرزو و خواسته ات می‌گردد. 

 هر نیرویی در این عالم نیروی متقابلی را بر می‌انگیزد. پس همواره در هر تلاشی در انتظار ظهور مقاومت و نیروهای متقابل تلاش خود باش.

 این فرایند گریزناپذير نه تنها مخرب نیست، بلکه پالایش و دگردیسی آدمی عمدتا نتیجه همين تعارض‌هاست.

متن دکترقربانی


 هیچ آزارگری را نمی‌شناسم که از جمله‌ی «دوستت دارم» استفاده نکند.
هیچ آزارگری را نمی‌شناسم که در «شروع رابطه» رمانتیک و عاشقانه نباشد.

هیچ آزارگری را نمی‌شناسم که «در طول رابطه» و به آرامی شروع به کنترل، ‌تغییر، تحقیر و تخریب نکند.

هیچ آزارگری را نمی‌شناسم که «در انتهای رابطه» بدون تخریب در بین آشنایان، بدون بی‌مهری و با همدلی رفتار کند. 

و هیچ آزارگری را ندیده‌ام که نقش خودش را در رابطه ببیند و یا از کلمه‌ی «ببخشید» و یا از جمله‌ی «متاسفم برای رفتاری که داشتم» استفاده کند. 

آزارگران واقعی هیچوقت احساس گناه نمی‌کنند، در لحن و کلامشان مهری وجود ندارد و همیشه شما مقصر و آدِم بد و مشکل دارِ رابطه هستید و وظیفه‌ی آنها نشان دادن اینها به شماست و با جملاتی قضاوت گرایانه و سرزنشی و با نگاهی از بالا به پایین، مدام به شما گوشزد می‌کنند که شما چقدر مشکل‌دار هستید و آنها چقدر عاشق که می‌خواهند برای خودِ واقعی شدنِ شما همه‌ی تلاششان را بکنند.

آنها با آغوشی باز و جملاتی عاشقانه شما را به خود جذب می‌کنند و آرام آرام در طول مسیر رابطه نفرت و خشم درونی خود را بر روی شما خالی می‌کنند و اگر فکر می‌کنید این‌ کار را فحش و کتک انجام می‌دهند اشتباه می‌کنید. آزارگرانِ واقعی همیشه نقابی از جملات به ظاهر عاشقانه دارند. 
جملاتی مانندِ من صلاحت را می‌خواهم، هیچکس در دنیا تو را به اندازه‌ی من دوست ندارد و….
  
و در پشت این جملات با رفتارهایشان در شما احساس ناکافی بودن، دوست داشتنی نبودن و گناهکار بودن به‌وجود می‌آورند.

و بعد اگر به هر دلیلی رابطه کار نکند و یا تمام شود، آنجاست که شما به معنای واقعی آزار دیدن را احساس می‌کنید.
هیچ آزارگری را نمی‌شناسم که سنگدلی و بی‌رحمی‌اش درانتهای رابطه دیده نشود. 
و این مهم ترین ویژگیِ یک آزارگر واقعی‌ست، نامهربان بودن در زمان درد.
  

پ.ن:
شاید آزارگران وارد می‌شوند که جایی ما در مسیر زندگی‌مان از خودمان بپرسیم:
چه چیز در درون من وجود دارد که عشق را از یک آزارگر‌ِ نامهربان طلب می‌کند؟
و اگر بتوانیم جواب این سوال‌ِ دردناک را در مورد خودمان پیدا کنیم مطمئنا سالها بعد که به روزهای آزار دیدنمان فکر می‌کنیم، لبخندی بر صورتمان نقش می‌بندد و در دلمان از زندگی و آزارگری که سر راهمان قرار داد تشکر می‌کنیم. چون باعث شد با پاسخ به سوالی دردناک، به خودمان نزدیک‌تر شویم و بدانیم چطور آگاهانه و شجاعانه خودمان را دوست داشته باشیم بدون طلب کردنِ عشقی از یک آزارگر.
 
 نوشته پونه مقیمی