سبک روایی

"نگارش روایی"، بسیار پیچیده‌تر از "نگارش توصیفی" است. درحالی‌که اثری نوشته شده به "سبک توصیفی"، مثلا یک شعر، ممکن است صحنه یا حتی رویداد و افرادی را توصیف کند، معمولا به سطحی عمیق‌تر نمی‌رود، پرداختی به افکار درونی شخصیت‌ها نمی‌کند و خبری از داستان کامل با آغاز، میانه و انتهای مشخص به همراه دیالوگ در آن نیست. تقریبا تمام رمان‌های داستانی در این طبقه‌بندی قرار می‌گیرند، و همین‌طور شعرهای حماسی و افسانه‌های به‌نسبت طولانی. در نگارش روایی، داستانی برای روایت وجود دارد: یک پیرنگ مشخص که با محیط، شخصیت‌ها، دیالوگ، کشمکش و پایان‌بندی کامل می‌شود. یک اثر روایی معمولا خط زمانی یا ترتیبی مشخص از رویدادها را در خود دارد که در طول روایت داستان، کشمکش‌ها و در نهایت پایان‌بندی را رقم می‌زند. برخی از آثاری که از "سبک روایی" استفاده می‌کند عبارت‌اند از: رمان‌های داستانی، زندگی‌نامه‌ها، فیلمنامه‌ها، شعرهای حماسی، اسطوره‌ها و افسانه‌ها.
تشخیص آثار روایی معمولا کار چندان سختی نیست. اگرچه گاهی اوقات می‌توان آن‌ها را با آثار نوشته شده به "سبک توصیفی" اشتباه گرفت. تفاوت اصلی در تشخیص این دو سبک از یکدیگر، وجود یا عدم وجود خط داستانی یا پیرنگی بسط داده شده است. اگر چنین خط داستانی یا پیرنگی وجود دارد، به احتمال قریب به یقین درحال مطالعۀ اثری به "سبک روایی" هستید.

سبک ایجابی

"سبک ایجابی" گونه‌ای از نگارش است که هدفش، تاثیرگذاری بر مخاطبین در باور به چیزی یا انجام کاری است. همان‌طورکه از واژۀ "ایجابی" مشخص است، مقصود از به‌کار گرفتن این سبک، مجاب کردن مخاطبین به پذیرش نظرات خود و سازگارکردن افکار آن‌ها با اهداف نویسنده است. به ‌این‌ خاطر که این سبک به منظور قانع کردن مخاطبین مورد استفاده قرار می‌گیرد، معمولل به تحقیقات مستند و تحلیل‌های مبتنی بر منطق نیاز دارد و علاوه‌بر آن، نویسنده باید برای برقراری ارتباطی عاطفی با مخاطبین موردنظر تلاش کند. یکی از آثار کلاسیکی که می‌توان از آن به‌عنوان نمونه‌ای خوز از نگارش به "سبک ایجابی" نام برد، کتاب "عقل سلیم" اثر توماس پین است.
ازجمله آثاری که سبک ایجابی را به‌کار می‌گیرند، عبارتند از سرمقاله‌ها در روزنامه‌ها و مجلات، مقاله‌های مربوط بع باوری مشخص، نامه‌های نوشته شده برای درخواست چیزی یا شکایت از موضوعی، تبلیغات، اظهارنامه‌های تجاری و متن‌ سخنرانی‌های سیاسی. تشخیص این‌گونه از آثار کار راحتی است: هر زمان که نویسنده قصد مجاب کردن مخاطبین را داشته باشد اثرش در طبقه‌بندی "سبک ایجابی" جای می‌گیرد.

ایران کتاب

آهنگ کلام در نویسندگی

به همان دلیل که شعر باید وزن و موسیقی داشته باشد، نثر باید نرم و روان باشد. دست‌انداز و ناهمواری کلام، رشته کلام را در ذهن خواننده پاره می‌کند و او را به زحمت می‌اندازد. کلام هرقدر نرم‌تر، هموارتر و آهنگین‌تر باشد، خواندن آن لذت‌بخش‌تر است.

آهنگ کلام در نثر، هیچ قانون و قاعده‌ای ندارد؛ جز داوری گوش و پسند ذوق.

مردم نیز دوست و عادت دارند کلمات را به گونه‌ای ردیف کنند که از دل آنها آهنگی به گوششان برسد و همین موسیقی نامرئی، رشته پیوند آن کلمات را با یکدیگر بیشتر می‌کند و از بر کردن آنها را آسان‌تر.


فواید خاص‌نویسی در نویسندگی

هنر و فایده خاص‌نویسی، این است که دست نویسنده را برای استفاده از هر کلمه‌ای در هر موضوعی باز می‌کند.

خاص‌نویسی، به مهارت‌هایی نیاز دارد که شاید مهمترین آنها استعاره است. نویسندگان چیره‌دست و خوش‌ذوق، به مدد استعاره و از رهگذر یک تشبیه پنهان، کلماتی را به متن خود راه می‌دهند که موضوع نوشته به‌طور معمول و طبیعی، پیوندی با آنها ندارد و خواننده انتظار آنها را نمی‌کشد؛ اما وقتی ناگهان با آنها روبرو می‌شود، همچون دیدار آشنا در دیار غریب، برای او خوشایند است.

به یمن یک تشبیه ساده، هر کلمه‌ای در دنیا، قابل استفاده در هر موضوعی می‌شود و بدین ترتیب، دایره واژگانی نویسنده، دیوار محدودیت‌ها را فرو می‌ریزد.

با این همه، «خاص‌نویسی» نه واجب است و نه همیشه بهتر. نخست این که باید بسیار طبیعی به نظر آید و دیگر آن‌که نباید فضای متن را ادبی یا فانتزی کند.

«خاص‌نویسی» گاه مستلزم تشبیه و استعاره است و این گونه صنعت‌های ادبی، رنگ و بوی، و حتی سمت‌وسوی متن را تغییر می‌دهد. بنابراین در استفاده از این آرایه، باید بسیار محتاط و محافظه‌کار بود؛ اما اگر کسی این مهارت را داشته باشد که بسامد واژه‌های غیرتکراری و نامنتظر خود را – از راه‌های مقبول و طبیعی – بالا ببرد، گامی بزرگ به سوی نویسندگی حرفه‌ای برداشته است.

رضا بابایی