۱. به کودک کمک کنید مسئله را بشناسد
وقتی کودک با مسئلهای مواجه میشود، امکان دارد گوشهگیر و ساکت شود. پس با او درباره مشکلش صحبت کنید؛ هر مشکلی مثل نمره پایین در درسها، بحث با دوستش یا زورگویی در مدرسه. با کودک بدون نصیحت و قضاوت صحبت کنید. صحبت کردن درباره مشکل به او کمک میکند آن را بهتر درک کند.
۲. کمک کنید راه حل را پیدا کند
از کودک بپرسید چه راهکارهایی به ذهنش میرسد. حتی اگر این راهکارها خندهدار بود، او را مسخره نکنید. به ایدههای او احترام بگذارید و با گفتگو تلاش کنید راهکارهای بهتر را به او نشان دهید.
۳. بیش از حد دخالت نکنید
درست است که والدین بخشی از زندگی کودکاند، اما گاهی بهتر است به کودک اجازه دهید تا خودش مشکلاتش را حل کند. به کودک باید آزادی داد تا خودش برای حل مشکلاتش تلاش کند. نباید همیشه تمام زندگی او را زیر ذرهبین قرار دهید.
۴. به کودک کمک کنید نقاط مثبت و منفی راه حل را کشف کند
در نظر گرفتن نقاط مثبت و منفی یا مزایا و معایب هر تصمیم یکی از بهترین راهکارها برای حل مسئله است. این روش آسان را به کودک آموزش دهید و برای فهرست کردن این موارد به او کمک کنید. به علاوه، او با این روش میآموزد که مسئولیت تصمیمها را قبول کند.
۵. به کودک کمک کنید تصمیم درست را بگیرد
بعد از کمک برای درک بهتر مسئله و فهمیدن مزایا و معایب هر تصمیم، امکان دارد کودک تصمیمی بگیرد که مناسب نیست. برای تقویت مهارت تصمیم گیری در این حالت در این حالت، نظر خود را بگویید و توضیح دهید که چرا این راهحل بهتر است.
من چگونه باید با فراز و نشیبهای عاطفی فرزند ده – دوازدهساله خود برخورد کنم تا زندگی برای هردوی ما راحتتر باشد؟
از میان تغییرات دوران ده – دوازدهسالگی کودکان، نوسانات خلقی بیشترین ناراحتی را برای والدین ایجاد میکند. آنها گاهی یکلحظه غرولند میکنند و غمگین هستند و لحظۀ بعد نسبتاً منطقی و سرحال. رابطۀ بین والدین و فرزند که سابقاً نزدیک و عاشقانه بود، گاهی به رابطهای متشنج و دور تبدیل میشود. بچهها در این مرحله از رشد، اغلب با والدین خود اصطکاک پیدا میکنند، به آنها چپچپ نگاه میکنند و دائم جواب آنها را میدهند.
انگار این بچههای ده – دوازدهساله دیگر به تأیید شما نیاز ندارند و ترجیح میدهند کارهایشان را به روش خودشان انجام دهند، حتی هنگامیکه کاملاً بدیهی است روش شما، روش بهتری است. دخترها معمولاً احساسات خود را ابراز میکنند. زندگی هرروز مسئله خاص خود دارد و مسائل کوچک خیلی بزرگ و مهم جلوه میکنند. پسرها یکی دو سال بعد از دختران بالغ میشوند و در ده – دوازدهسالگی نوسانات خلقی شدید ندارند، اما در نوجوانی دچار این حالتهای انفجاری میشوند.
صبور باشید
گر نسبت به نوسانات خلقی فرزندتان صبور باشید، بهتر میتوانید راههای ارتباط کلامی را با او باز نگهدارید، اما اگر اعتمادبهنفستان بسته به نظری است که فرزندتان نسبت به شما دارد، احتمالاً دچار ناامیدی خواهید شد، زیرا بعضی از روزها علاقۀ زیادی به شما نشان نخواهد داد. بههرحال باید در این موقعیت نقش فعال خود را در زندگی فرزندتان حفظ کنید، حالا وقت خالی کردن میدان نیست.
ممکن است فرزندتان برای مدت کوتاهی بدخلق شده باشد و تمایلی به همکاری با شما نشان ندهد، اما شما باید در زندگی او حضور دائم داشته باشید، برایش چارچوب و حد و حدود تعیین کنید و او را موردحمایت قرار دهید.
تکنیک های برخورد با نوسانات خلقی نوجوانان
نوسانات خلقی آنها را به خود نگیرید. اگر از رفتار آنها دچار سردرگمی میشوید، به خاطر داشته باشید بچهها بیش ازآنچه حاضرند به زبان بیاورند، از تغییرات جسمی و عاطفی خود دچار سردرگمی شدهاند. آنها میدانند که از علاقۀ بیپایان شما برخوردارند، پس بااحساس امنیت به شما حمله میکنند و با این کار بهصورت غیرمستقیم، امنیتی را که به آنها میدهید، تحسین میکنند.
ابتدا صبر کنید تا آرامش برقرار شود، سپس وقتی احساس کردید که فرزندتان آمادگی دارد، سعی کنید دوباره با او ارتباط برقرار کنید. شاید بهتر باشد که سر صحبت را با موضوعی خنثی بازکنید و سپس بهتدریج به مسائل مربوط به ناراحتی اخیر او بپردازید. شاید وقتی این ابر تیره از بالای سرتان رد شد، شما و فرزندتان بتوانید باهم لحظاتی گرم را تجربه کنید، لحظههایی که هردوی شما را نسبت به فردایی بهتر امیدوار میسازد.
- به فرزندتان بگویید: من با تو اینطور صحبت نمیکنم، پس تو هم لطفاً با من اینطور صحبت نکن! گفتن این عبارت که تهدیدآمیز نیست میتواند مفید باشد، البته باید بتوانید بر خود مسلط باشید، اگر نتوانید خود را کنترل کنید و بر سر فرزندتان داد بزنید، ارتباط کلامی شما ابتدا به جنگ و جدل تبدیل میشود و سپس کاملاً قطع میگردد.
دکتر فونتل